همه چیز از همه جا *_ ^
زندگی مثل یه جاده می مونه من و تو مسافراشیم قدر این لحظه ها رو بدونیم که ممکنه فردا نباشیم...
با داداشم دعوام شده بود بابام اومد بهم گفت بیخیال برو باهاش آشتی کن
نظرات شما عزیزان:
منم بهش گفتم لازم نکرده گور باباش!
هیچی دیگه الان با یه دست و یه پای شکسته دارم براتون مینویسم...
عالی بود
پاسخ:ممنون
خعلییییی باحال بـــــــود
پاسخ:قوفونت
پاسخ: :)
پاسخ:چیکار کنم خووو؟
پاسخ:اون جنبه ی طنز داشت دیگه!!!!اصلا معنی خاصی نداشت!!!خخخخخخ
بابام به مامانم میگه : اینارو ببین عینه تام و جری از صبح تا شب فقط دنبال همن !
مامانم هم با دست منو نشون میده میگه :
اینم عینهو اون سگه که تام و جری ازش حساب میبرن !
بابام
مامانم
خواهر و برادرم :lol:
من :|
پاسخ:خخخخخخخخخخ آخی!!!
پاسخ:قابلی نداشت
پاسخ:بله درسته
اها حالا میفهمم چرا پستت خیلی کوتاه بود
برای تایپش خیلی تو زحمت افتادی ببخش من نبودم کمکت کنم
البته نگفتی واسه چی با داداشت دعوات شد
ولی من اگه اونجا بودم حتما طرف تورو میگرفتم
واینقد پستت کوتاه نمیشد
ولی عزیزم دیگه گریه نکن من دارم نگات میکنما یه کم بخندخو
خوشمل مث همیشه دمت گرم دختر
پاسخ:بیا اینم خنده :))))))))))))))))))))))))) خوفه؟؟؟؟خوشمل شدم ؟؟؟
اگرهیچکس نیست خداکه هست...
راه اسمان باز است...
پاسخ:آره واقعااا همیشه خدا هست
مراقب زبونت باش زبان سرخ سر سبز را بر باد میدهد
پاسخ:باااااشه حتمااا
طراح : صـ♥ـدفــ |